شعر...

کاش اگر گاه کمی لطف به‌ هم می‌کردیم

مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود

سه آية آخر سورة مبارک حشر

سخنی از عارف کامل آيت الله ميرزا محمّد علي شاه آبادي :

سه آية آخر سورة مبارک حشر را تلاوت کنيد تا ملکة شما شود و اوّلين اثري که از آن مترتّب مي‏شود، پس از مرگ و شب اوّل قبر است. وقتي که ملکين از طرف پروردگار براي سؤال و جواب مي‏آيند، در جواب «من ربّک؟» (خداي تو کيست؟)

بگويي:
«هُوَ اللهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ (22)٭
هُوَ اللهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (23)٭
هُوَ اللهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَي يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ‏»
(24)
اوست‏خدایى که غیر از او معبودى نیست داننده غیب و آشکار است اوست رحمتگر مهربان (22)
اوست‏خدایى که جز او معبودى نیست همان فرمانرواى پاک سلامت[بخش و] مؤمن [به حقیقت‏حقه خود که] نگهبان عزیز جبار [و] متکبر [است] پاک است‏خدا از آنچه [با او] شریک مى‏گردانند (23)
اوست‏خداى خالق نوساز صورتگر [که] بهترین نامها [و صفات] از آن اوست آنچه در آسمانها و زمین است [جمله] تسبیح او مى‏گویند و او عزیز حکیم است (24)

وقتي اين طور پاسخ بگويي ملائکة الهي مبهوت و متحيّر مي‏شوند، چون اين معرفي حق است ‏به زبان حق، نه معرفي حق به زبان خلق.

اگر آه تو از جنس نیاز است      در باغ شهادت باز باز است

من که نبودم اون موقعا اما میگن چه روزایی بود.. میگن یه شبه ره صد ساله رو می شد رفت
اون موقع خیلی ها رفتند...از من گذشتند
اونایی که نیت کردن یه وجب از خاک میهنشونم اشغال نکند....
اونایی که فقط چندتا بهارو دیده بودند...
اونایی که عروس اولشون جبهه بود و فقط برای خدا می جنگیدند...
اونایی که...
اونایی که...
ذکر لباشون...یا امیر المومنین ...یا فاطمه الزهرا بود
چی می شد آدما مثل اون موقعا بودن؟؟ یه کمی شهامت شجاعت دیانت...
به خودمون بیایم...

خدایــا! مهربانـا! ... دستانمـان را بگیــر

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

و شيطان، هنگامىكه كار تمام میشود، میگويد: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده (باطل)دادم، و تخلف كردم! من برشما تسلطى نداشتم، جزاينكه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنابراين، مرا سرزنش نكنيد؛ خود راسرزنش كنيد! نه من فريادرس شما هستم و نه شما فريادرس من! من نسبت به شرك شما درباره خود، كه ازقبل داشتيد، (واطاعت مرا همرديف اطاعت خدا قرار داديد) بيزارو كافرم!» مسلماستمكاران عذاب دردناكى دارند!

سوره ابراهیم آیه(22)

من منشور کوروش نمی‌خواهم،قرآنم را پس بده!

من منشور کوروش نمیخواهم، قرآنم را پس بده

  

بیدار شو که بد بازی ای را با ما شروع کرده اند، ما را به مرگ گرفته‌اند که به تب راضی شویم؛ به ما گفتند چندین قرآن آتش می زنیم که وقتی یک صفحه‌اش را سوزاندند بگوییم "خب خدا رو شکر که به همین جا ختم شد!"...کدام شکر؟! یادت هست وقتی قرآن از دستت می افتاد، محکم پشت دستت می زدی و سراسیمه صدقه می دادی؟ حالا قرآن را سوزانده‌اند و تو به اندازه‌ی قبل سراسیمه نیستی! می‌بینی؟ حالا فهمیدی چه بازی‌ای خورده‌ایم؟! می‌بینی چطور بی‌غیرتمان کردند؟ با ما چه کار کرده‌اند که صدایمان در نمی‌آید؟ وسط دعوای زرگری کلینتون و کشیش جونز، کسی که سیلی خورد ما بودیم!! و الا چه کسی است که نداند هیچکس به اندازه‌ی امثال هیلاری از اسلام‌ستیزی خوشحال نمی شود! آری همه‌ی اینها دعوای زرگری‌ای بود تا حواس مردم از حقه‌ی یازده سپتامبر پرت شود و آنها با خیال راحت لباس سوپرمن را بپوشند و سوار بر اسب زورو،چهار نعل به تازند به اسلام! اصلا بازی از همین دعوای زرگری شروع شد...اول کشیش را پوشش خبری دادند و بعد کلینتون به نمایندگی از دولت آمریکا نقش حامی اسلام را بازی کرد تا مسلمانان او را دوست خود بدانند...ولی نه...بازی از اینجا هم شروع نشد، بازی از کشیدن کاریکاتورها بر ضد اسلام شروع شد... و بازی اسمش این بود:"هر وقت من گفتم ناراحت شو!" بازی به این صورت است که آمریکا و غرب علیه اسلام کارهایی بکنند و مسلمانان اگر بد موقع ناراحت شوند می‌سوزند...بنابراین توهین به مقدسات اسلام وقتی بد است که آمریکا بگوید،فهمیدی برادر؟!! اول بازی نباید ناراحت می‌شدی اما الان چرا! اول بازی اگر آن کارتونیست را سوزاندی از نظر آنها سوختی اما الان چون می خواهند برای ما سوپرمن باشند باید ناراحت شوی...البته باید حواست باشد از چه کسی ناراحت می‌شوی...مثلا الان آدم‌بدِ بازی کشیش جونز است نه آمریکا...! دیدی برادر؟ما را فریب دادند، خوابمان کردند... شنبه منشور کوروش به ما دادند،یکشنبه قرآنمان را آتش زدند! می‌خواستند ما را به غرور ملی‌ سرگرم کنند تا به جای مکتب اسلام به مکتب ایران افتخار کنیم... تا به جای قرآن منشور کوروش بخوانیم... من منشور کوروش نمی‌خواهم،قرآنم را پس بده! منشور کوروش باشد برای تو تا بخوانی و بفهمی "ابتدایی‌ترین" سطح تمدن چیست... قرآن برای من تا بخوانم و بیدار باشم تا با خود قرآن که سر نیزه زده‌اند هم مرا از حقیقتش غافل نکنند چه رسد با یک تکه‌سنگ! من به منشور کوروش افتخار نمی‌کنم بلکه آن را جزئی از تاریخ ماقبل اسلام می‌دانم که تو هنوز قدرت فهمش را نداری چه رسد به مابعدش...

به نقل از وبلاگ آرامکده فکر، محمدعلی دُرریز  

طب اسلامی (تغذیه و تدابیر مربوط به ماه مبارک رمضان)

     
العلم علمان: علم الادیان و علم الابدان
در آستانه ماه مبارك رمضان توصيه هاي بهداشتي ذیل جهت رعایت شما روزه داران محترم تقدیم می گردد تا ان شاء الله با رعایت این نکات و در نتیجه تندرستی شما عزیزان، امکان بهره مندی بیشتر از معنویات این ماه مبارک فراهم گردد:  
 
         :: به ادامه مطلب توجه فرمایید ::
ادامه نوشته

مهدويت از ديدگاه آيت‌الله ‌العظمي بهجت (2)

در قسمت قبل به مواردی همچون وضعيت امام غائب (عج) - وضعيت مأمومان در غيبت و اسباب غيبت امام (ع) از فرمایشات آيت‌الله ‌العظمي بهجت (ره) اشاره کردم. در ادامه مطلب میتوانید بقیه مباحث مطرح شده از جانب ایشان را دنبال نمایید.

4. اسباب ظهور امام(ع)
آسيب اصلي در نظرگاه آيت‌الله بهجت« رحمه الله »، آسيب رابطة امام و مأموم است. از اين رو راه حلّ محوري ايشان اصلاح اين رابطه و تعميق آن است. تصريح مي‌كنند: «تا رابطة ما با وليّ امر ـ امام زمان(عج) ـ قوي نشود كار ما درست نخواهد شد.»

الف) راه‌كارهاي اجتماعي
1. هجرت و ايجاد برادري ايماني
2. مصونيّت‌سازي فرهنگي

ب) راه‌كارهاي فردي

:: ادامه مطلب ::

ادامه نوشته

مهدويت از ديدگاه آيت‌الله‌العظمي بهجت (1)

1. وضعيت امام غائب(عج)
آيت‌الله بهجهت چونان ساير عالمان شيعي، امام را بزرگ‌ترين آيت حق، «آينه‌اي كه تمام عالم را نشان مي‌دهد»1، «وليّ نعمت‌ها و مجراي رساندن فيض به ما»2 دانسته، دربارة امام عصر(ع) مي‌فرمايند: «اهل‌بيت همه نور واحدند؛ لذا انسان به هر كدام متوسل شود از ديگري جواب مي‌گيرد. البته مصالحي در كار است همچنان‌كه حضرت رسول(ص) در پاسخ حاجات درخواست شده از ايشان، به حضرت امير(ع) و آن حضرت به امام حسن(ع) تا امام زمان(ع) حواله  داده‌اند. زيرا مجري امور در اين زمان آن حضرت است؛3 نه فقط به لحاظ ظاهري بلكه به لحاظ ولايت باطني نيز «نزديك‌ترين ائمه به ما حضرت حجت(عج) مي‌باشد».4 آيت‌الله بهجت به رغم اينكه آن حضرت را مالك كرة زمين و واسطة همة ارزاق و خيرات به ما ‌دانسته‌، اما دربارة وضعيت ايشان چنين مي‌گويد:

«چه مصائبي بر امام زمان(عج) ـ كه مالك همة كرة زمين است و تمام امور به دست او انجام مي‌گيرد ـ وارد مي‌شود، و آن حضرت در چه حالي است و ما در چه حالي؟ او در زندان است و خوشي و راحتي ندارد و ما چقدر از اين مطلب غافل‌ايم و توجّهي نداريم.»5 همچنين در جايي ديگر از دست‌بسته بودن امام سخن مي‌گويد. و مثال او را مثال ناقة صالح مي‌خوانند. «ما از غم‌خوار، هادي، حامي و ناصر خود قدرداني و شكرگزاري نمي‌كنيم و واسطة خير را پي مي‌كنيم كه: «فعقروها».6

پس به عكس آنچه برخي عوام تصور دارند، امام غائب، فارغ از ما، در نعمت و سرور و در باغي خوش آب و هوا منزل ندارد بلكه در صبري جان‌كاه روزگار مي‌گذراند. حضرت غائب(عج) عجب صبري دارد با اينكه از تمام آنچه كه ما مي‌دانيم و نمي‌دانيم اطلاع دارد و از همة  امور و مشكلات و گرفتاري‌هاي ما باخبر است...7. خدا عجب صبري به ولي‌عصر(ع) داده كه هزار سال است مي‌بيند بر سر مسلمانان چه بلاهايي مي‌آيد و چه بلاهايي خود مسلمانان بر سر هم مي‌آورند، و همه را تحمل مي‌كند.8

۲. وضعيت مأمومان در غيبت
از نظر آيت‌الله بهجت، همه شيعيان فرزندان فاطمه(س)اند9  اما اين مأمومين امام غائب داراي دو وضعيت‌اند: وضعيت بالقوه آنها كه همان دارايي‌ها و امكانات آنهاست. در كلمات ايشان دو چيز گنج و كنز عالي است:

الف ـ ميراث علمي ائمه اطهار(ع) : ايشان در معرفي اين گنجينة مهم مي‌فرمايد: «اين همه ودايع، كتب، مخازن علم، روايات، و ادعيه در اختيار ما گذاشته‌اند به گونه‌اي كه اگر كسي بخواهد امامي را حاضر بيابد، يا صدايش را از نوار گوش دهد، يا در خدمتش باشد تا مطالب آنان را استماع كند ـ نه اينكه خود در محضر آنان صحبت كند ـ بهتر از اينها را پيدا نمي‌كند. همه چيز در دسترس ما است ولي حالمان مانند حال كساني است كه هيچ ندارند.»10

ب ـ  استمرار فيض امام(ع): گنج ديگر شيعيان، داشتن امام حيّ و استمرار فيض او است كه به لحاظ عملي هم‌اكنون هم شيعيان مي‌توانند از او بهره ببرند. آيت‌الله بهجت در پاسخ به سؤالي كه از ايشان شده بود: چرا ما بايد از عترت محروم باشيم؟ پاسخ دادند: «چه كسي گفته از فيوضات آنان محروم‌ايم؟ ما به اختيار محروم‌ايم! همچنين: «نور الامام في قلوب المؤمنين انور من الشمس المضيئه بالنهار» منتها دنبال كردن و طلب مي‌خواهد. در زمان غيبت هم عنايات و الطاف امام زمان(عج) نسبت به محبان و شيعيان‌اش زياد ديده شده است باب لقاء و حضور كاملاً مسدود نيست، بلكه اصل رؤيت جسماني را هم نمي‌شود انكار كرد.»11

در نظر ايشان اساساً امام(ع) از نظر ظالمان محجوب است نه عارفان: حضرت از اعين الظالمين محجوب است: «المحجوب عن اعين الظالمين» اما كساني كه نه ظالم‌اند، نه رفيق ظالم‌ و نه با ظالمان معاشر، آن حضرت از ديد آنان محجوب نيستند».12

اما اين وضعيت بالقوه شيعه و امكانات اوست. وضعيت بالفعل و موجود مأمومين در نظر ايشان پست و ناچيز است: «مسلمانان زعيمي ندارند كه در زير لواء و پرچم او قرار گيرند زيرا سنّيان كه اصلاً قائل به زعيم و امام نيستند و شيعه هر چند اعتقاد به امام دارد ولي در عمل و وضعيت مانند سنّيان هستند و با آن فرقي ندارند!»13

در واقع يك تشيع اسمي است. از اين‌رو انذار مي‌دهند: «اگر امام زمان هم بيايد با او همان معامله را مي‌كنيم كه با آباي طاهرينش كرديم! آيا مي‌شود امام زمان(ع) چهار صد ميليون [تعداد شيعيان] ياور داشته باشد و ظهور نكند؟14

اهل بيت عصمت و طهارت(ع) بندگاني هستند كه علم و صوابشان مُطَّرِد است يعني با داشتن مقام عصمت، نه خطا مي‌كنند و نه خطيئه و امام زمان(عج) عين‌الله الناظرة و اذنه السامعه و لسانه الناطق و يده الباسطة (چشم بينا، گوش شنوا، زبان گويا و دست گشادة خداوند) است و از اقوال، افعال، افكار و نيّات ما اطلاع دارد، مع ذلك گويا ما ائمه و به خصوص امام زمان(عج) را حاضر و ناظر نمي‌دانيم بلكه گويا مانند عامّه اصلاً زنده نمي‌دانيم و به كلّي از آن حضرت غافل هستيم.»15

يعني با وجود در اختيار داشتن ميراث علمي آنها مثل كساني هستيم كه هيچ ندارند و نسبت به فيوضات معنوي آنها نيز مثل كساني هستيم كه اصلاً امام را متولد شده نمي‌دانند!

3. اسباب غيبت امام(ع)
نكتة در خور توجّه در كلمات ايشان اين است كه ايشان چنين غيبتي را بي‌سابقه مي‌دانند: « اميدوارم خداوند براي يك مشت شيعة مظلوم، صاحبشان را برساند. زيرا در عالم چنين سابقه‌اي نداشته و ندارد كه رئيس و رهبري از مريدان و لشكرش اين‌قدر غيبت طولاني داشته باشد! چه بايد گفت؟ معلوم نيست تا كي!  در تمام امّت‌هاي گذشته غيبت مقدّر شده است ولي در هيچ امّتي چنين غيبتي با وقت نامعلوم غيرمقدّر اتفاق نيفتاده است.»16

بر اين اساس از آنچه گذشت مي‌توان حدس زد عامل اصلي غيبت نزد ايشان چيست؟

آيت الله بهجت، اصلي‌ترين مسبّب غيبت را خود مردم مي‌بينند؛ گذشتگان به نوعي و موجودين به نوعي ديگر؛ «سبب غيبت امام زمان(ع) خود ما هستيم زيرا دستمان به او نمي‌رسد وگرنه در ميان ما بيايد و حاضر شود چه كسي او را مي‌كشد؟ آيا جنّيان آن حضرت را مي‌كشند يا قاتل او انسان است؟ ما از پيش در طول تاريخ ائمه امتحان خود را پس داده‌ايم كه آيا از امام تحفّظ و اطاعت مي‌كنيم و يا اينكه او را به قتل مي‌رسانيم؟!»17

ايشان از عدم قدرداني و شكرگذاري مردم نسبت به غم‌خوار، هادي، حامي و ناصر خويش، و حتي بدتر از آن اينكه برخي آلت دست دشمنان امام هم مي‌شوند، گله مي‌كنند: « با وجود اعتقاد داشتن به رئيسي كه عين الله الناظره است آيا مي‌توانيم از نظر الهي فرار كنيم و يا خود را پنهان كنيم؟ و هر كاري را كه خواستيم انجام دهيم؟! چه پاسخي خواهيم داد؟! همة ادوات و ابزار را از خود او مي‌گيريم و به نفع دشمنان به كار مي‌گيريم و آلت دست كفار و اجانب مي‌شويم و به آنان كمك مي‌كنيم!»18

پي‌نوشت‌ها:
1. رخشاد، محمدحسين، 600 نكته در محضر آيت‌الله العظمي بهجت،    ص 8.
2. همان، ص 1.
3. همان، ص 174.
4. ساعي، سيد مهدي، به سوي محبوب، 55.
5. رخشاد، همان، ص 188.
6. همان، ص 1.
7. همان، ص 210.
8. همان، 104.
9. همان، ص 2.
10. همان، ص 78.
11. همان، ص 247.
12. دلاور، مسعود، فيضي وراي سكوت، ص 30.
13. اميديان، محمدتقي، امام زمان(ع) در كلام آيت‌الله بهجت، ص 56.
14. رخشاد، همان،  ص 1.
15. همان، ص 2.
16. همان، ص 173.
17. همان، ص 91.
18. اميديان، همان، ص 37.

صد ساله شدن کتابي که به دستور امام زمان تأليف شد

به گزارش شیعه آنلاین، امسال صدمین سال آغاز تألیف کتاب «مکیال المکارم» است. این کتاب به دستور حضرت حجة بن الحسن العسکری (عج) و توسط مرحوم آیت الله سید «محمدتقی موسوی اصفهانی» به زبان عربی نگاشته شد. موضوع این کتاب "فواید دعا برای فرج امام زمان (عج)" است.

گفتنی است، مراسم بزرگداشت صدمین سال آغاز تألیف کتاب «مکیال المکارم» قرار است ٢٠ شعبان ١٤٣١، یعنی در آخرین شب دهه مهدویت امسال در شهر اصفهان برگزار گردد.

نگاهی به کتاب «مکیال المکارم»
مؤلف کتاب «مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (عج)» مرحوم آیت الله سید محمدتقی موسوی اصفهانی مشهور به فقیه احمدآبادی فرزند سید عبدالرزاق از علمای بزرگ اصفهان است. وی سال ١٣٠١ ق در اصفهان به دنیا آمد. مقدمات علوم اسلامی را نخست نزد پدر و پسر عمه‌اش سید میرزا اسدالله و سید محمود حسینی گلشادی اصفهانی آموخت. سطوح عالی را نیز از محضر سید ابوالقاسم دهکردی و شیخ عبدالکریم گزی و حاج آقا منیرالدین بروجردى، حاج میرزا بدیع درب امامی و آقا محمد کاشانی استفاده کرد و از بعضی از آنها اجازه اجتهاد و روایت دریافت کرد.

از مقدمه‌ای که مرحوم سید محمد تقی بر مکیال نوشته، چنین برمی‌آید که از شدت عشق و علاقه‌ای که به حضرت حجت (عج) داشته، شبی آن حضرت را در خواب می‌بیند. امام(ع) تألیف این کتاب را به وی توصیه و تأکید می‌فرماید و حتی نام آن را نیز «مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم» تعیین می‌کند. سید از خواب بیدار می‌شود، ولی توفیقی برای تألیف آن برایش حاصل نمی‌شود. تا اینکه در سال ١٣٣٠ق عازم سفر حج شد. در این سفر بسیاری از حاجیان گرفتار مرض وبا شدند و از دنیا رفتند. سید محمد تقی با خدای خویش عهد بست اگر از این سفر سالم برگردد، کتابی را درباره حضرت ولی عصر(عج) به رشته تألیف درآورد. چون از سفر برگشت، به عهد خود وفا کرد و کتاب مکیال المکارم را که حاوی موضوعات مهم در شناخت امام زمان و وظایف شیعیان در قبال آن حضرت است، به رشته تحریر درآورد.

این کتاب نخستین بار سال ١٣٦٩ق در یک مجلد چاپ شد. این کتاب در اصل به زبان عربی نگارش شده است و اخیراً محقق محترم آقای سید مهدی حائری قزوینی آن را به فارسی ترجمه کرد. این کتاب ارزشمند دارای هشت بخش مهم است که درآن مؤلف ژرف‌اندیش با استناد به آیات و روایات متعدد، موضوعات بسیار اساسی و سرنوشت‌سازی را که اغلب جنبه کاربردی است و مورد ابتلای شیعیان و مسلمانان می‌باشد، مورد کاوش و دقت نظر و تأکید قرار داده است. این کتاب گران‌سنگ در نوع خود کم نظیر است و از ابتکار عمل و نوآوری مؤلف حکایت دارد و به همین سبب مورد استقبال رجال علمى، پژوهشگران و عموم مردم قرار گرفته است.

السلام علیک یا اباالحسن يا موسي بن جعفر ايها الكاظم

به نام خداوند بی همتا
شهادت امام موسی کاظم را به آستان مقدس ولی نعمتمان عليه آلاف التحية و الثناء و ساحت مقدس حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدم الفداء
تسلیت عرض می نماییم
 

  حضرت امام موسى كاظم علیه السلام از او پرسید: خداوند چند نام دارد كه اگر او را به آن نامها بخوانند دعا رد نمى شود؟ راهب گفت: نامهاى خدا بسیار است اما نامهاى محتوم كه سائلش رد نمى شود و نومید نمى گردد، هفت نام است . حضرت فرمود: آنچه از آن نامها را در خاطر دارى بیان كن...
لطفا به ادامه مطلب توجه فرمایید
 
 
 

 
ادامه نوشته

عکس: همراه اول واقعي

علـــی اعــلا

کـیست مـــولا آن که آزادت کـنـــد                  بـنــــد رقـیت ز پـایت بـــر کـنـــــد
ویـن سبب پیغـمـبــر بـا اجـتـهـــاد                  نـام خـود و ان عـلـــی مولا نهــاد

ali

فردي خدمت امام صادق(ع) رسيد وگفت: السّلام عليك يااميرالمؤمنين! امام ازجاي برخاست و فرمود: «از بكاربردن اين تعبير، جز براي عليّ بن ابيطالب(ع) خودداري كن كه كسي جز اوصلاحيّت اين لقب را ندارد و خداوند فقط او را به اين لقب ناميده است.» از امام پرسيدند: پس قائم شما را با چه نام بخوانيم و چگونه به او سلام كنيم؟ امام صادق(ع) فرمود: «السّلام عليك يا بقيّـة الله، السّلام عليك يابن رسول الله صلّي الله عليه و آله.»

این عید و میلاد خجسته مولود کعبه را به ساحت مقدس ولی عصرمان
و همه شیعیان آن حضرت  تبریک عرض میکنیم.
انشاالله بتوانیم جز پیروان و شیعیان حقیقی و راستین امیر مومنان باشیم
.

حکایت زیبای انتظار

 در روايتي  از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است:

 هنگامي كه حجت خدا، در ميان مردم نباشد، مردم به خدا نزديك‏ترند، و خدا از مردم خشنودتر است؛ زيرا با اينكه حجت خدا ظاهر نيست، و جاي او را نمي‏دانند، باز باور دارند كه حجت خدا هست و پيمان خدايي استوار است. در چنين روزگاري (روزگار غيبت) هر صبح و هر شام منتظر فرج باشيد. چون به هنگامي كه حجت غايب باشد. خشم خدا بر دشمنان خود بيشتر است. و خدا مي‏دانست كه اوليا و مؤمنين، درباره حجت او [اگر چه غايب باشد و غيبت او طولاني گردد] شك نمي‏كنند؛ اگر مي‏دانست كه شك مي‏كنند، يك چشم به هم زدن، حجت خود را غايب نمي‏داشت...


انتظار طلوع خورشيد، هميشه شيرين است و جذاب و هميشه اميدبخش است و نشاط‌آور، هميشه دل‌پذير است و روح‌افزا، ولي گاهي اين انتظار طعمي تازه مي‌گيرد.
آن‌گاه كه تو شبي تيره و تار را در بياباني پر خطر و پر آشوب، در سرما و وحشت گذرانده باشي، طلوع خورشيد برايت فقط شيرين و نشاط‌آور و روح‌افزا نيست،
بلكه مايه حيات است، يگانه اميد زنده ماندن است؛ آخرين بارقه زندگي است.
اينجا انتظار، رنگ و بوي ديگري مي‌گيرد، همه وجود تو انتظار مي‌شود و
تو فقط به آمدن خورشيد مي‌انديشي و ديگر هيچ.
تنها تصوير زنده و روشن در دلت، تصوير اين طلوع است و يگانه آرزوي تو، رسيدن موعد اين طلوع و اكنون انتظار خورشيد است كه تو را زنده مي‌دارد و پايداري‌ات مي‌بخشد.
و حال، من و تو در بيابان پر فتنه دنيا، در تاريكي جهل و غفلت كشنده و در سرماي ستم و بيداد، در انتظار خورشيد عدالتيم و اين انتظار،مانند طلوع آن خورشيد است كه ما را پايداري و استقامت مي‌بخشد و در راه دين، زنده‌مان مي‌دارد و از همين روست كه

امام سجاد(علیه السلام) مي‌فرمايند:
انتظار فرج، خود، بزرگ‌ترين گشايش است.
و حضرت موسي كاظم
(علیه السلام)
نيز مي‌فرمايند:
انتظار فرج، نشانه فرج و گشايش است.

يا الله، يا رحمن، يا رحيم، يا مقلّب القلوب، ثبتّ قلبى علي دينك.
خدايا، بخشايشگرا، مهربانا و اي دگرگون‌ساز دل‌ها، دل مرا بر دينت استوار ساز.

تبدیل مسجد حضرت فاطمه(سلام الله علیها)در مدينه منوره به پارک!!!

شهرداری مدینه در عملی کاملا خلاف شرع، عقل، تاریخ و عرف، با تخریب و الحاق مسجد حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به پارک، گام جدی دیگری در راه محو آثار اسلامی و به فراموشی سپردن نام اهل‏بیت عصمت و طهارت(ع) برداشته است.
تبدیل مسجد حضرت فاطمه (س) در مدينه منوره  به پارک! + گزارش تصویری

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت (ع) ـ ابنا ـ محوطه‏ای که سابقا "مسجد حضرت فاطمه زهرا(س)" در آن وجود داشت و به عنوان یکی از مساجد سبعه، از اماکن مقدس و مورد زیارت حجاج و زائران در شهر مدینه منوره بود، توسط شهرداری مدینه به پارکی که برای تفریح و تفرج مردم ساخته و به نام "حدیقه الفتح (پارک فتح)" نامگذاری شده است ملحق گردید!

تاریخ مساجد سبعه
تاریخچه مساجد سبعه به صدر اسلام بازمی‏گردد. در شمال غربي شهر مدينه، رشته كوهي به نام «سلع» قرار دارد كه در سال پنجم هجري شاهد جنگ خندق بود. پيامبر اکرم(ص) در اين جنگ با پيشنهاد سلمان فارسي در اطراف مدينه به حفر خندق پرداختند. مسير این خندق كه طولی قريب ده كيلومتر و عرضی نزدیک به پنج متر داشت، از نزديك مسجد ذوقبلتين كه زميني هموار بود و در غرب مدينه قرار دارد، آغاز می شد و به صورت نيم دايره با عبور از كنار كوه سلع تا نزديكي مسجد "اجابه" كه اكنون "بنو معاويه" ناميده مي‌شود، امتداد داشت.

بخشي از مدينه كه پوشيده از نخلستان‌ها بود، از نظر نظامي قابل استفاده براي نبرد نبود و بخشي هم در محاصره خندق قرار داشت. كوه‌هاي "سلع" هم كه خود مانعي طبيعي به شمار مي‌رفت، محل استقرار سپاه اسلام بود و منطقه نبرد در مقابل آن قرار داشت. پيامبر(ص) و اصحاب، از بالاي رشته كوه سلع، نظاره‌گر سپاه كفار بوده و نمازهاي خود را در همانجا به جای ‌آورده‌اند. بعدها در محل نماز آنان مساجدي ساخته شده تا ياد و نام آنان حفظ شود.
تعداد اين مساجد كه از مساحت كمي برخوردار بودند ـ و به دلیل موقعیت کوهستانی، شکل پلکانی داشته و دارای پستی و بلندی بودند ـ به شش عدد مي‌رسد كه با مسجد ذوقبلتين، هفت عدد مي‌شود: 1.مسجد فتح، 2.مسجد سلمان، 3.مسجد علي(علیه السلام)، 4. مسجد حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، 5.مسجد ابوبكر، 6.مسجد عمر، 7. مسجد ذوقبلتين.

مساجد سبعه در دوران وهابیت
پس از به قدرت رسیدن وهابیون در حجاز آنها تلاش زیادی برای محو آثار اسلامی و اهل بیتی نمودند. از جمله کم‏کم این مساجد را به سمت متروکه شدن پیش بردند و سرانجام در سال 1419 قمری (12 سال پیش) درب ورودی مسجد حضرت فاطمه(س) را با سیمان مسدود کردند. در نتیجه این مسجد به مخروبه تبدیل و سپس نابود شد.
کسانی که در سال‏های اخیر به مدینه منوره مشرّف شده و به زبارت مساجد سبعه (معروف به زیارت دوره) رفته‏اند دیده‏اند که در محوطه مذکور، دیگر اثری از مسجد حضرت علی و حضرت زهرا ـ سلام الله علیهما ـ باقی نمانده و محل قبلی مسجد به صورت مسطح وجود داشت. لذا زایران ایرانی و عاشقان اهل‏بیت(ع) با راهنمایی کسانی که از قبل با این محل آشنا بودند در این مکان‏ها به اقامه نماز می‏پرداختند.

مساجد سبعه و پارک!!
اینک شهرداری مدینه در عملی کاملا خلاف شرع، عرف، عقل، عدل و تاریخ، با تخریب و الحاق مسجد حضرت فاطمه(س) به پارک فتح، قدم جدی دیگری در راه محو آثار اسلامی و به فراموشی سپردن نام اهل‏بیت عصمت و طهارت(ع) برداشته است.
شایان ذکر است که قبل از بسته شدن مسجد به وسیله بتون و سیمان، بوته‏ها و درختان زیادی در اطراف مسجد به طور غیر عادی کاشته شده بود تا جایی که مسجد از فواصل نسبتاً نزدیک هم دیده نمی‏شد! بعد از این اقدام و رشد درختان در اطراف مسجد بود که سعودی‏ها اقدام به مسدود نمودن درب آن نمودند.
مسجدی که به دلیل عدم تعمیر و مرمت و براثر فرسایش در معرض تخریب قرار داشت رفته‏رفته مقدار زیادی از آن تخریب شد و سپس با ساخته شدن پارک در اطراف آن، به مرور زمان به تلی از خاک تبدیل شد و وهابیان به بهانه حفظ فضای پارک، در زمین این خانه خدا و یادگار دخت پیامبر(ص) تصرف کردند و یک اثر دیگر از آثار باقیمانده تمدن اسلامی از بین رفت.

"گزارش تصویری در ادامه مطلب"

ادامه نوشته

محتواى مصحف حضرت فاطمه الزهرا علیهاالسلام

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها وسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

مصحف حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) شامل: اخبار و اطلاعاتى در آینده‏ى جهان تا روز قیامت، سرنوشت فرزندان و ذریه آن حضرت، ستمگرى و انواع جنایات خلفاى جور و پادشاهان بى‏داد و از این قبیل علوم و اخبار مى‏باشد، این کتاب که از نظر حجم سه برابر قرآن است، ولى چیزى درباره‏ى قرآن و یا احکام و حلال و حرام ندارد، بلکه آینده‏ى تاریخ را تا روز رستاخیز ترسیم کرده است،

 چند حدیث در این زمینه:
ابوبصیر از امام صادق علیه‏السلام در مورد مصحف فاطمه علیهاالسلام سوال نمود، آن حضرت در جواب او فرمودند:
مصحف فیه مثل قرآنکم هذا ثلاث مرات واللَّه ما فیه من قرآنکم حرف واحد.
مصحف فاطمه علیهاالسلام سه برابر این قرآن موجود است، ولکن در یک حرف نیز مشابهت ندارند.

شبیه این حدیث را از امام کاظم علیه‏السلام داریم که مى‏فرمایند: مصحف فاطمه علیهاالسلام  در نزد من است، ولى چیزى از احکام قرآن در آن نیست
 
و از حماد بن عثمان آمده است که روزى امام صادق علیه‏السلام فرمودند: در سنه‏ى یکصد و بیست و هشت زنادقه، خروج مى‏کنند و این جریان را از مصحف فاطمه علیهاالسلام نقل مى‏کنم. حماد پرسید: مصحف فاطمه علیهاالسلام چیست؟
حضرت فرمودند: ... لیس فیه شى من الحلال و الحرام ولکن فیه علم مایکون؛
در مصحف فاطمه علیهاالسلام چیزى از حلال و حرام نیست، ولى حوادث و اتفاقات روزگار در آن آمده است.

در حدیث دیگرى همین امام بزرگوار از علوم غیبى و آنچه خداوند در اختیارشان گذاشته خبر مى‏کند و از کتابهاى آسمانى که مخصوص ائمه است ذکرى به میان مى‏آورد، آنگاه در مورد مصحف فاطمه علیهاالسلام  چنین مى‏فرمایند:
و اما مصحف فاطمه علیهاالسلام ففیه ما یکون من حادث و اسماء من یملک الى ان تقوم الساعه.
مصحف حضرت فاطمه علیهاالسلام کتابى است که تمام حوادث و اخبار غیبى و جریاناتى را که پادشاهان تا روز قیامت انجام مى‏دهند آمده است.


و بالاخره ابوعبیده مى‏گوید: برخى از اصحاب شیعه از امام صادق علیه‏السلام در مورد کتابهاى: جامعه، جفر و مصحف فاطمه پرسیدند، حضرت فرمودند: مصحف فاطمه علیهاالسلام این است که ملکى پیوسته در حضور حضرت فاطمه علیهاالسلام بود و او را در عزاى پدر تسلى مى‏داد. و از آینده‏ى جهان و سرنوشت فرزندانش خبر مى‏کرد، این کتاب را مصحف فاطمه گویند.

از مجموع این احادیث نتیجه مى‏گیریم که مصحف فاطمه علیهاالسلام کتابى است که از جانب خدا به وسیله‏ى ملک و پیک وحى به فاطمه علیهاالسلام القاء شده و امیرالمؤمنین علیه‏السلام آن را نوشته و محتوایش در مورد اخبار غیبى و سرنوشت فرزندان فاطمه علیهاالسلام و اتفاقاتى است که پادشاهان و امرا در دنیا انجام مى‏دهند و در این کتاب مسائل احکامى و حرام و حلال نیامده و این کتاب چنان پرحجم است که سه برابر قرآن مجید مى‏باشد.

از زندگی چه می خواهیم؟!!

ملاصدر میگوید:
خداوند بینهایت است ولامکان وبی زمان 
اما بقدر فهم تو کوچک میشود
و بقدر نیاز تو فرود می آید و بقدر آرزوی تو گسترده میشود
وبقدر ایمان تو کارگشا میشود
وبقدر نخ پیرزنان دوزنده باریک میشود وبقدر دل امیدواران گرم میشود...
پدر میشود یتیمان را و مادر...
همسر میشود بی همسر ماندگان را، طفل میشود عقیمان را،
امید میشود ناامیدان را، راه میشود گمگشتگان را،
نور میشود در تاریکی ماندگان را،
شمشیر میشود رزمندگان را، عصا میشود پیران را،
عشق میشود محتاجان به عشق را ...
خداوند همه چیز میشود همه کس را
به شرط اعتقاد؛ به شرط پاکی دل؛ به شرط طهارت روح؛
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس ...
بشوئید قلبهایتان را از هر احساس ناروا و مغزهایتان را هر اندیشه خلاف و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک ودستهایتان را از هر آلودگی در بازار...
بپرهیزید از ناجوانمردیها ، ناراستی ها ، نامردیها !
چنین کنید تا ببینید که خداوند چگونه به سفره شما با کاسه ای خوراک وتکه ای از نان می نشیند وبر بند تاب،با کودکانتان تاب میخورد و در دکان شما کفه های ترازوهایتان را میزان میکند ودر کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند...
مگر از زندگی چه میخواهید که در خدائی خدا یافت نمیشود که به شیطان پناه میبرید؟
که در عشق یافت نمیشود ، که به نفرت پناه میبرید؟
که در سلامت یافت نمیشود که به خلاف پناه میبرید؟
قلبهایتان را ازحقارت تهی کنید وباعظمت عشق پرکنید زیرا عشق چون عقاب است بالا میپرد و دور...
بی اعتنا به حقیران در روح،
کینه چون لاشخور و کرکس است کوتاه میپرد، سنگین ، جز مردار به هیچ چیز نمی اندیشد
برای عاشق ناب ترین شور است ، و زندگی ونشاط
برای لاشخور خوب ترین جسدی است متلاشی...

امام زمانم تسلیت باد سوگ پدر غریبتان

«نامه‏اي که به امام عسکري عليه‏السلام نوشته نشد»

کوچه‏هاي شهر برايش غم‏بارتر از هميشه بود. با خود مي‏گفت: «باز هم با دست خالي به خانه برگردم؟ چگونه در چشمان همسرم بنگرم؟» گرچه شيعيان نيز حال و روزي بهتر از او نداشتند، اما مشکلات اقتصادي، بيش از همه وقت، گريبانش را گرفته بود. چندين بار خواست به امام عسکري عليه‏السلام نامه‏اي بنويسد و درخواست کمک کند؛ اما شرمساري، مانع مي‏شد. دقايقي بيش از ورودش به خانه نمي‏گذشت که صداي در را شنيد. با خود گفت: باز هم يکي از طلبکارهاست؛ خدا به خير کند! اما وقتي در را گشود، مردي را ديد که کيسه‏اي و نامه‏اي را به وي داد و به سرعت رفت. چشمانش که به يکصد دينار طلاي درون کيسه افتاد، شگفتي‏اش بيشتر شد. اما وقتي نامه را گشود و دست‏خط مبارک امام حسن عسکري عليه‏السلام را ديد، همه چيز برايش روشن شد؛
«ابوهاشم! هرگاه حاجتي داشتي، خجالت نکش و شرم مکن؛ بلکه آن را از ما طلب نما که ان‏شاءاللّه‏ به خواسته‏ات خواهي رسيد».

"یا امام غریب شرمساریم اما چه کنیم که غیر از فرزندت آرزویی نداریم"



امام، دل به فردايي سپرده است که موعودش عليه‏السلام، حقيقت دين را فريادزند. ميرود و دنيا را باهمه فرازها و نشيب‏هايش، با همه پستيها و بلنديهايش به او مي‏سپارد. دردهاي نهفته‏اي را که جز در و ديوارهاي اتاق کوچکش در سامرا، احدي تاب گفتنش را نداشت.

اسارت و سکوت حسني عليه‏السلام باز هم در قصه حماسي او رقم خورده است٬
باشد تا خروش و فرياد حسيني‏اش، نصيب فرزندش مهدي(عج) شود.

...درد را آخر دوایــی داده انـــد؟

در این شب سیاهم گمگشته راه مقصود      از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت

سیدباقر رضوى هندى میگوید:
در شب عید غدیر امام زمان علیه السلام را در خواب دیدم در حالى که محزون بودند و گریه مى کردند. خدمت حضرت رفتم و سلام کردم و دستشان را بوسیدم، ولى دیدم گویا در فکرند. عرض کردم: آقاى من، این روزها ایام خوشحالى و سرور عید غدیر است ولى شما را محزون و گریان مى بینم؟ فرمودند: به یاد مادرم زهرا علیهاالسلام و حزن او افتادم. سپس حضرت این شعر را خواندند:

أترانى اتّخذتُ لا وعُلاها          بعد بیت الأحزان بیت سرور!

آیا میپنداری بعد ازبیت الأحزان(که مادرم حضرت فاطمه زهرا (س)به آنجا میرفتند) بیت سرور گرفته ام! نه سوگند به بزرگی مقام مادرم این کار را نکرده ام...

انتظار الفرج من اعظم الفرج

ابوبصیر میگوید به امام صادق(ع) عرض كردم:
جعلت فداك متى الفرج؟ فدایت شوم، این گشایش كى فرا مى‏رسد؟
آن حضرت فرمود: یا أبابصیر و أنت ممّن یریدالدنیا؟ من عرف هذا الأمرفقدفرّج عنه لانتظاره(1)؛ اى ابابصیر! آیا تو ازآن گروهى هستی كه بدنبال دنیایند؟ هركس این امر را بشناسد، بسبب انتظارش براى او گشایش حاصل میشود.

و اینـک آخـرین سخــن...

هان ای انسان! بهوش باش که بقدر دنیازدگی در برابر امام و حجت زمانت قرار میگیری 

سپاس خدایی راکه دنیا را سرای فنا و زوال قرارداد. دنیا اهلش را تغییر میدهد و آنانرا دگرگون میسازد،مغرورکسیست که فریب دنیا راخورد و بدبخت کسیست که شیفته و فریفته آن شود.

مردم!دنیا فریبتان ندهدکه هرکه به او اعتماد کند ناامیدش سازد و هرکه به او طمع ورزد مأیوسش نماید .من شما را میبینم بر امری هم پیمان شده اید که خشم خدا را در آن علیه خود برانگیخته اید و بواسطه آن خداوند از شما اعراض کرده و غضبش را برشما رواداشته و رحمتش را بر شما حرام کرده است،..

(خطبه امام حسین علیه السلام در صبح عاشورا)

آیا ما هم بقدر  قدرت و جایگاه خودمان در مقابل امام زمانمان ایستاده ایم یا در کنار ایشان؟
اگر از وظیفه هرچند کوچکمان بگذریم از کجا معلوم اگر در عاشورای ۶۱ هجری بودیم...؟
بار دیگر زندگیمان را مرور کنیم ..کجا حق را پایمال کردیم؟آنجاست که درمقابل مولایمان می ایستیم!

و كافران هرگز مپندارند اين مهلت كه به ايشان ميدهيم به سود آنهاست، فقط مهلتشان ميدهيم تا بار گناه خود را افزون كنند و براى ايشان عذاب خفت بارى است(۱۷۸سوره آل عمران )

تا یـار که را خواهد و میلش به که باشد؟

هو الهادی

بشربن حارث که معروف به حافیست از بزرگان صوفیه متقدم و از زهاد معروف و علمای حدیث است که در دهکده ای نزدیک شهر مرو در سال (150 یا 152 هجری قمری) بدنیا آمد ولی بعدا درشهر بغداد ساکن شد.در اوایل عمرش بسیار به لهو و لعب و بطالت مشغول بود. او همزمان با امام هفتم شیعیان امام کاظم علیه السلام بود. روزی امام از جلوی خانه بشر میگذشت، آواز غنا و سازی شنید و کنیزکی بر در خانه دید، حضرت سؤال کرد که ای کنیز، صاحب تو آزاد است یا بنده؟ کنیز گفت آزاد است. حضرت فرمودند: راست گفتی که اگر بنده بود بندگی خدا میکرد. بعد از آن کنیز درون خانه رفت و ماجرا را برای بشر گفت. بشر از آن کلام هدایت، متنبه شده، پای برهنه از خانه بیرون دوید و بدنبال امام رفت. همینکه به حضرت رسید، خود را به قدمهای حضرت انداخت بشر دست امام موسي عليه السلام را بوسيد و گونه هاي خود را بر خاک ماليد در حاليکه گريه ميکرد و ميگفت:

 بلا عبدٌ ... بلا عبدٌ ...

او همیشه پای برهنه بود تا از این دنیا رحلت کرد. از همین رو بود که به او بشر حافی یعنی(بشر پابرهنه) میگفتند.

روزی از او سوال شد که چرا کفش به پا نمیکنی؟ گفت: آنروز که آشتی کردم، کفش به پا نداشتم و اکنون شرم دارم که کفش بپاکنم و ضمنا خداوند میفرماید:زمین را بساط شما گردانیدم، بر بساط بزرگان و شاهان، با کفش رفتن، ادب نیست.

ياصاحب الزمان ادرکني ...ادرکني...ادرکني

السلام عليك يا ميثاق الله الذي اخذه و وكده السلام عليك يا وعدالله الذي ضمنه

گویی دیگر صدای کاروان را نمی شنویم..
آاااه ای دنیا تو چقدر قاصری و ما چه مقصر
نکند فراموشمان شده فرصت زندگی و بندگی را ...
یادمان باشد عهد الست را
باز هم روز شما  مولاجان و بی قراری دل

جانم به فدای منتقم الحسين

و ابی شمس و امی قمر    فانا الکوکب و ابن القمرین
پدر من خورشيد است و مادرم ماه
پس من ستاره‌ای هستم، فرزند دو ستاره نورانی

سلام بر حسین که جانش را تقدیم نمود، سلام بر آن کسيکه در نهان و آشکار خدا را اطاعت نمود، سلام بر آن کسيکه خداوند شفا را درخاکِ قبرِ او قرارداد، سلام بر آن کسيکه (محلِّ) اجابتِ دعا در زیرِ بارگاه اوست، سلام بر آن کسيکه امامان از نسل اویند،سلام بر فرزندِ خاتم پیامبران، سلام بر فرزند سرور جانشینان، سلام برفرزند فاطمه زهرا، سلام برفرزند خدیجه کبرى، سلام برفرزند سدرة المنتهى، سلام برفرزند جنّة المأوى، سلام برفرزند زمزم و صفا، سلام بر آن آغشته بخون، سلام بر آنکه (حُرمَتِ) خیمه گاهش دریده شد،سلام برپنجمینِ اصحابِ کساء،سلام برغریبِ غریبان، سلام برشهیدِ شهیدان، سلام برمقتولِ دشمنان، سلام بر ساکنِ کربلاء، سلام بر آن کسيکه فرشتگانِ آسمان بر اوگریستند، سلام بر آن کسيکه خاندانش پاک و مطهّرند، سلام بر پیشواى دین، سلام بر آن جایگاههاى براهین و حُجَجِ الهى، درود بر آن پیشوایانِ سَروَر، سلام بر آن گریبانهاى چـاک شده، سلام بر آن لبهاى خشکیده، سـلام بر آن جانهاى مُستأصل و ناچار، سـلام بر آن ارواحِ (ازکالبد) خارج شده، سلام بر آن جسـدهاى عـریان و برهـنه، سـلام بر آن بدن هاى لاغر و نحیف، سلام بر آن خونهاى جارى، سلام بر آن اعضاىِ قطعه قطعه شده، سلام بر آن سرهاىِ بالا رفته (برنیزه ها)، سلام برآن بانوانِ بیرون آمده (از خیمه ها)، سلام بر حجّتِ پروردگارِجهانیان...

اگرچه زمانه مرابه تأخير انداخت ومُقدَّرات الهى مرا ازياری شما بازداشت و نبودم تا با آنانكه باشما جنگيدند بجنگم وباكسانيكه با شما اظهار دشمنى كردندخصومت نمايم،حال صبح و شام برشما مويِه ميكنم وبجاى اشك براى شما خون گريه ميكنم، ازروى حسرت و تأسّف وافسوس بر مصيبتهائى كه برشما وارد شد،تاجائيكه ازفرط اندوه مصيبت وغم و غصّه و شدّتِ حزن جان سپارم...(فرازی از زیارت ناحیه مقدسه)

ز کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟

من مات علی حب آل محمد مات شهیدا

 و من مات فى بغض آل محمد مات ميتة جاهلية

شاید این بار نوبت ما باشه انقدر راحت روزامونو شب و شبامونو روز نکنیم
از  آدمایی که از کنارمون میگذرن راحت نگذریم،شاید فرصتی باشن واسه تولد دوبارمون

این جمعه هم چه دلگیر گذشت

به وادی محبت پا نهادم با تهی دستی     ندارم توشه ای منعم مکن من هم دلی دارم

ای گمشده مردم عالم به کجایی؟
هر جمعه که آید به امیدم که بیایی!

خیلی شرمندتم مولا جان امروزم گذشت و من برای شما کاری نکردم!نمی دونم وقتی می گم مولا اصلا من رو به ... قبول می کنید؟
هر بلایی می خواهید بر سرم بیاورید ولی نگاهم کنید...نکند رهایم کنید؟

...بشروطها؛ و انا من شروطها

السلام علیک یا شمس‌الشموس و یا انیس‌النفوس...


از اینجا گوش کنید.

خداونـد تمام فریبـها و مکرشان را به خودشان بازمیـگردانـد

هو المُبَيِّن
از این قبیل تناقضها در تاریخ و کتب اهل سنت بسیار است در اینجا به مطلبی هرچند کوچک راجع به خلیفه سوم اهل سنت (عثمان)که برگرفته از تاریخ اهل سنت است میپردازیم...

زمانیکه ازدانشمندان اهل سنت بپرسی: خلیفه مسلمانان(عثمان)چگونه کشته شد؟باسخ خواهند داد! مصریهای کافر او را به قتل رساندند و همه ماجرا را با دو جمله تمام میکنند.
واما... قاتلین درجه اول عثمان(لعنةالله)خود صحابه بودند که در پیشاپیش آنها عایشه قرارداشته وی همه جا مردم را به کشتن عثمان فرا میخواند و خون او را مباح میدانست و میگفت(این پیر خرفت را بکشیدکه کافر شده است)(۱) همچنین طلحه و زبیر و محمد بن ابوبکرو دیگر صحابه معروف را ملاحظه میکنیم که عثمان را محاصره و از رسیدن آب به او جلوگیری کردند تا وی را به استعفا مجبورنمایند و طبق گفته مورخان همین صحابه بودند که از دفن جسد عثمان در قبرستان مسلمانان جلوگیری کردندو او را بدون غسل و کفن در "حش کوکب" (گورستان یهودیان) به خاک سپردند.

تاریخ طبری.ج۱.ص۴۰۷ "تاریخ ابن اثیر.ج۳.ص۲۰۶"ابن منظور.لسان العرب.ج۱۴.ص۱۸۳۴"زبیدی تاج العروس<ج۸.ص۱۴۱"محمدبن عبد ربه.عقدالفرید.ج۴.ص۲۹۰.

مـی شود "مــن" نبــاشد؟؟

هو الباقی

امام محمد باقر علیه السلام فرمودند:احتجب بغیر حجاب محجوب واستتر بغیر ستر مستور و لیس بینه تعالی و بین خلقه حجاب غیر خلقه

خدای سبحان بی پرده پوشیده است و پرده ای او را نپوشاند
و هیچ حجابی بین خدا و خلق خدا جز خلق خدا  نیست

تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز         خوشا کسیکه در این راه بی حجاب رود

کاش در این ماه مبارک رمضان روزه دار حقیقی شویم!

بسم الله الرحمن الرحيم
امام کاظم علیه السلام میفرمایند: بدن شما به اندازه بهشت می ارزد این را به غیر بهشت نفروشید مرحوم محقق میرداماد درشرح آن بیان دارد: این ناظر به آنست که روحتان فوق بهشت است روحتان را باید به جنة اللقاء بدهید.
و بهترین راه برای عندالله شدن روزه گرفتن است.
در حدیث قدسی میفرمایند: الصوم لی و أنا أجزی به
روزه مال من است و من شخصا به روزه جزا میدهم.

"همه موجودات جهان امکان از آن خداست چیزی در جهان خلقت نیست که مال خدا نباشد اما خداوند در اینجا میفرمایندمن شخصا جزای روزه را بعهده میگیرم." 
امام صادق(ع) فرمودند: برای روزه دار دو سرور و خوشحالی است :
1. هنگام افطار 2. هنگام لقاء پروردگار
معلوم میشود اگر کسی آنگونه که باید روزه را گرفت به فرحه ثانیه میرسد.
هنگام افطار به شکرانه اینکه دستورم را انجام دادم ـ اطاعت کردم ـ مریض و مسافر نشدم ـ شیطان بر من مسلط نشد و... و مرحله دوم که روزه دار خوشحال میشود عند لقاء الله است.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: قسم به ذات کسیکه جانم در دست اوست بوی دهان روزه دار پیش خدا از مشک هم خوش بوتر است.

چند سفارش از ولی نعمتمان

حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف تحیت و ثنا به حضرت عبدالعظیم حسنی فرمودند:

  ای عبدالعظیم ، سلام مرا به دوستان برسان و به آنها بگو :

* شیطان را به دلهای خویش راه ندهند .
* درگفتار خویش ، راستگو باشند و امانت را ادا کنند.
* از جدال و نزاع بیهوده ای که سودی برایشان ندارد دوری کنند و خاموشی را پیشه خود سازند .
* به همدیگر روی آورند و به دیدار و ملاقات هم بروند « فان ذلک قربه الیَّ» زیرا اینکار موجب نزدیکی به من است .

* آنان خود را به دشمنی و بدگویی با یکدیگر مشغول نسازند ،
زیرا با خود عهد کرده ام که اگر کسی چنین کاری انجام دهد و دوستی از دوستانم را ناراحت کند یا به خشم آورد ، خداوند را بخوانم تا او را در دنیا با شدیدترین عذابها مجازات کند و در آن سرا نیز از زیانکاران خواهد بود.
* به ایشان بگو : همانا پروردگار نیکوکارانشان را آمرزیده و از خطای گنهکارانشان درگذشته است ، مگر کسانی که به خدا شرک ورزیده یا دوستی از دوستانم را آزرده ، یا کینه آنها را با دل بگیرد . بدرستی که خداوند او را نخواهد بخشید تا آنکه از کردار ناشایست خویش دست بکشد ، هر گاه از این اعمال نادرست دوری گزیند ، آمرزش خدا را شامل خود گردانیده است وگرنه ، روح ایمان از قلبش بیرون رفته و از ولایت ما خارج گشته است و بهره ای از ولایت ما نخواهد برد « و اعوذبک من ذلک »

نشانه های ظهور : كف دست روشني در فضا ظاهر مي شود.

هو اصدق الصادقین

اين نه از باب تعيين تاريخ ظهور بلکه تنبه و عدم فراموشی ظهور حضرت مهدی(عج) ميباشد و تنها خداوند بموقع و تاريخ ظهور آگاه است و بس. نکته ديگراينکه تکوين و ظهورچنين صحنه هايی(سحابی هايی) در آسمان يکباره اتفاق نيفتاده، بلکه علم ناقص بشر و تدريجی بودن آن موجب شده با گذشت زمان و پيشرفت دانش نجوم و دستيابی به تکنولوژيهای روز ما بتوانيم به اين تصاوير دست يابيم.
و اما احاديث مربوط به ظهور کف دست روشنی در آسمان :
علائمی كه پيش از وقوع صيحه تحقّق می‌يابد
در اخبار رسيده از ائمه معصومين اشاره گرديده كه پيش از ظهور يوسف كنعانی، قائم منتظر(عج) نشانه‌هايی بوقوع ميپيوندد كه خود دلالت بر قريب الوقوع بودن صيحه ميكند. در اين باب، رسول گرامي مطلب را به اجمال برگزار كرده ميفرمايند كه شب دوم از ماه رمضان نشانه‌ای در آسمان پديد مي‌آيد:
"يَظهَرُ فيِ السَّماءِ آيَةٌ لِلَيلَتَينِ تَخلوُانِ مِن شَهرِ رَمَضانَ."
"دو شب گذشته از ماه رمضان نشانه ای در آسمان ظاهر ميشود."
(الملاحم و الفتن: سيّد بن طاوس، ص35.)
اما شايد بتوان به بفضيل اين سخن پيامبر خدا را در كلام امام صادق(ع) جستجو نمود كه فرمودند:
"ساليكه صيحه آسمانی شنيده ميشود،‌قبل از آن در ماه رجب نشانه‌ای ديده خواهد شد. سؤال شد آن نشانه چيست؟ فرمود: سيمايی در قرص ماه ديده ميشود و كف دست روشنی در فضا ظاهر ميشود." (كتاب الغيبه : نعماني، ص134 * بحار الانوار : مجلسي، ج52: ص233* منتخب الاثر: صافي، 441.)
امام صادق عليه السلام ميفرمايند:
"و وجه و صدر يظهران للناس في عين الشمس."
"صورت و سينه‌ای در قرص خورشيد برای همگان ظاهر ميشود."

واكنش مردم
وقوع صيحه آن زمانست كه اختلاف و تشتّت دامنگير جوامع شده باشد و تفرقه و جدايی سايه گستر. در آغاز سروشی آسمانی گوش نواز ميشود و سپس كف دستی پديد می آيد و بعد از اين وقايع صيحه آسمانی طنين افكن ميگردد.
امير المؤمنين علي(ع) در فرازی از يك روايت كه در باب احوال آخر الزّمان ايراد فرموده‌اند ميفرمايند:
"...آنگاه امور مردم هرگز اصلاح نميشود و هرگزنميتوانند در اطراف يك محور گرد آيند، تا هنگاميکه منادی از آسمان بانگ بر می‌آورد: بسوی فلانی بشتابيد و از او دورنشويد. سپس كف دستی در آسمان ظاهر میشود و بسوی او اشاره ميكند." (الملاحم و الفتن: سيّد بن طاوس؛48* بشارة الاسلام: كاظمي، ص79* روز گار رهايي: كامل سليمان، ج2: ص867.)
حالت و واكنش مردم در قبال صيحه را از زبان به حق ناطق امام صادق عليه السلام بشنويد:
"هنگاميكه بانگ آسمانی را بشنوند، مانند كسيكه برسرش مرغ نشسته باشد، خشكشان می‌زند. تمامی دشمان خدا در برابر صيحه آسمانی خاضع و منفقاد میشوند. اگر درخبری هم دچار شكّ و ترديد باشند در مورد صيحه آسمانی هيچ ترديدی نخواهند داشت، كه با نام پدر و نام اجداد طاهرين او (عج) ندا خواهندشد." (كتاب الغيبه : نعماني، ص136 و ص150* الزام الناصب: حائري، ص226 و ص176* روزگار رهايي: كامل سليمان، ج2:ص887.)

الیس الصبح بقریب؟

آدرس سايت مربوطه و ترجمه آن :

http://www.universetoday.com/2009/04/03/humble-little-pulsar-puts-on-a-big-show
http://www.kabulsky.com/view.aspx?tid=2&cid=9&sid=317
http://neshanehzohoor.blogfa.com/post-4.aspx
http://saramomeni.blogfa.com/post-95.aspx

غیبت....؟! غفلت.

هو الحق
بلاى جانسوز عصر ما غيبت نيست، غفلت است حال و روز شيعه در اين عصر، از دو وجه بيرون نيست. يا معصوم خاتم را، امام را و ولى‏الله اعظم را محبوب و مقصود و مقتداى خويش میداند يا سر بر آستان محبوب و مقتدايى ديگر میسايد.
شيعه اگر گمان كند كه حبيب و طبيب و نجات‏بخشى جز او در عالم هست، راه به خطا برده و پا از صراط مستقيم تشيع بيرون نهاده است.
شيعه اگر در حضور آب، دل به سراب میسپارد، چگونه نام خود را شيعه میگذارد؟ شيعه بهتر از هركس میفهمد كه من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة‏الجاهليه. «هركه بميرد ومام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است. »
شيعه بهتر از هركس میفهمد كه ميزان و معيار محبت، امام است و هر محبتى در راستاى محبت امام، معنا میشود و اگر مدعیست كه مريد آن قطب عالم است، محب آن ولى‏الله‏الاعظم است، عاشق آن حجت‏خاتم است، اين حال و روز با عشق، سر سازگارى ندارد.
كدام عاشقى بى ياد معشوق، زيستن مى‏تواند؟
كدام عاشقى، يك لحظه بى‏خاطره معشوق سر مى‏كند؟
كدام عاشقى هر ازگاه به ياد معشوق مى‏افتد و محبوب را در رديف ديگر امور روزمره خويش مى‏بيند؟
كدام عاشق هجران‏كشيده‏اى خورد و خوراك و خواب و لذت مى‏فهمد؟
... ادامه مطلب ...
ادامه نوشته

گلایه کویر ...

بنام او ...
حکایت ما حکایت همون کسایی توو این کویر طوفان خیز است که گل بنفشه ای با یه لیوان آب به دستمون دادند. جاییکه میلیونها نفر جمعند که اون رو بکاریم بدون اینکه نیازی به کندن مترها زمین باشه و این لیوان آب رو هم به پاش بریزیم و تاصبح که باغبون اصلی میاد اونو نگه داریم و دیگه کاری نداشته باشیم.
اونوقت توی تاریکی و تنهایی توو این کویر با تشنگی وسوسه برانگیز با خودمون میگیم که "بابا دو میلیون آدم اینجاست! حالا ما اگه گلمون رو نکاریم که چیزی نمیشه!!" آب رو میخوریم و گل رو هم پرپر میکنیم. بعد جامون رو عوض میکنیم  که به خیال خودمون کسی نفهمه ما کجا بودیم.
وقتی آقامون میان با ادعای بیش از پیش میگیم "ما همه سرباز توایم مهدی جان..."
اما...اماوقتی سپیده میزنه میبینیم که سرا یکی یکی پایین میاد و نگاه ها ازشرمندگی به زمین دوخته میشه نگو بی انصافها همه همین فکر رو کرده بودند و توو این کویر با میلیونها آدم و بنفشه های دیروز، امروز فقط تک و توک بنفشه توو دل این کویر به چشم میخوره...
کویر همون کویر بود....
دیگه هیچ کدوممون نمیدونستیم از شرمندگی چیکار باید بکنیم......

هفت سین قرآن عزیز

بسم الله الرحمن الرحیم

سلامٌ قولاً من ربّ رحيم (58 سوره يس )  "از جانب پروردگاری مهربان به آنان سلام گفته میشود."

سَلامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ  (79 سوره صافات )  "درود بر نوح در میان جهانیان."

سَلامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ  (109 سوره صافات)  "درود بر ابراهیم."

سَلامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ  (120 سوره صافات )  "درود بر موسی و هارون."

سَلامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ  (130 سوره صافات )  "درود بر پیروان ال یاسین." 

سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَاخَالِدِينَ  (73 سوره زمر) "سلام برشما،خوش آمدید،در آن درآیید و جاودانه بمانید."

سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ  (5 سوره قدر )   " آن شب تا دم صبح، صلح و سلام است."

سلام.
عید نوروز بر شما عزیزان مبارک.
انشاا... زیر لوای صاحب الزمان سال خوب و پربرکتی رو داشته باشید.
دعا کنیم. دعا کنیم امسال سال ظهور مولا باشه. دعا کنیم بتونیم منتظر و یارخوبی برای ایشون باشیم.
التماس دعا... یا علی ...

راز نهفته کهیعص!

کهیعص 

((کاف)) اسم کربلا و((هاء)) اشاره به شهادت وهلاکت عترت طاهره است ((یاء))اشاره به یزید است که بر امام حسین(ع)ظلم نمود ((عین)) اشاره به عطش وتشنگی حسین(ع)و یاران عزیز اوست و ((ص))اشاره به صبر آن حضرت است... لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...

ادامه نوشته

اصل عیسی بن مریم  (ع) چیست؟...!

میلاد با سعادت عیسی بن مریم(ع) بر همه محبان و پیروان راستینش مبارک باد...

در مورد عیسی(ع) آمده است که خداوند او را به روح القدس مؤید فرمود.

سوره بقره آیه ۸۷ : ...و به عيسی بن مريم دليلهای روشن عنايت کرديم و او را به روح القدس تاييدنموديم و...

سوره بقره آیه ۲۵۳:بعضی از اين پيامبران را بربعضی ديگر برتری داديم خدا بابعضی سخن گفت و بعضی رابه درجاتی برافراشت وبه عيسی بن مريم معجزه ها داديم و اورا به روح القدس ياری کرديم و..

سوره مائده آیه ۱۱۰:خدا به عيسی بن مريم گفت : نعمتی را که به تو و مادرت ارزانی داشته ام ياد کن آنزمان که به روح القدس ياريت کردم تا تو چه درگهواره و چه در بزرگسالی سخن گويی و به تو کتاب و حکمت و تورات و انجيل آموختم و آنگاه که به امر من از گل چيزی چون پرنده ساختی و در آن دميدی و به امر من پرنده ای شد و کور مادرزاد و پيسی گرفته را به فرمان من شفا دادی و مردگان را به فرمان من از گور بيرون آوردی و چون با اين دلايل روشن نزد بنی اسرائيل آمدی، من آنانرا از آسيب رساندن به تو بازداشتم و از ميانشان کسانیکه کافر بودند گفتند که اين جز جادويی آشکار نيست.

و از امام صادق(ع) نقل است: که روح القدس فاطمه (س) است...

عن أبی عبدالله(ع)...تَنَزَّلُ الْمَلَآئِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا الْمَلَآئِكَةُ المومنون الذین یملکون علم آل محمد(ص)و الروح القدس هی فاطمه(ع) /تفسیر فرات کوفی ص۵۸۱

و در روایت دیگر  نقل است: که روح القدس در فاطمه (س) است...

عن أبی عبدالله(ع)...و قوله تَنَزَّلُ الْمَلَآئِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَاوالْمَلَآئِكَةُ فی هذا الموضع  المومنون الذین یملکون علم آل محمد(ع) و الروح روح القدس و فی فاطمه(ع) /بحار النوار ج۲۵ ص۹۷

خدایا..!!

گل آفتابگردان رو به نور میچرخد و آدمی رو به خدا...ما آفتابگردانیم

...اگر آفتابگردان به خاک خیره شود "به تیرگی"،دیگر آفتابگردان نیست...

لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...       

ادامه نوشته

زود دیر می شود


به یاد داشته باش که امروز طلوع دیگری ندارد   (دانته)

تقدیم به پیشگاه مقدسش

مولای انس و جان,قطب عالم امکان, شریک قرآن, امام عصر و زمان,منتقم خون جد بزرگوارش امام حسین(ع) کسیکه برای روشن کردن جهان ظلمانی ظهور میکند و در آن هنگام میان رکن و مقام ایستاده و فریاد میزند:

  الا يا اهل العالم! انا الامام القائم
 الا يا اهل العالم! انا الصمصام المنتقم
 الا يا اهل العالم! ان جدي الحسين قتلوه عطشانا
 الا يا اهل العالم! ان جدي الحسين طرحوه عريانا
 الا يا اهل العالم! ان جدي الحسين سحقوه عدوانا(1 ) 

آگاه باشيد اي اهل عالم! كه منم امام قائم
 آگاه باشيد اي اهل عالم! كه منم شمشير انتقام گيرنده ,,

آگاه باشيد اي اهل عالم! كه جد من حسين را تشنه شهید کردند.

آگاه باشيد اي اهل عالم!
كه جد من حسين را با بدن  عريان رها کردند 
آگاه باشيد اي اهل عالم! كه جد من حسين را از روي دشمنی بدنش را خرد كردند.
1 ـ الزام الناصب , ج 2 , ص .282

بـه مناسبت سالـروز شهادت امـام محمد تقی(ع)

سلام بر تو اى ولى خدا؛ سلام برتو اى حجت خدا؛  سلام برتو اى نور خدا در تاریكیهاى زمین؛ سلام بر تو اى فرزند رسول خدا؛ سلام بر تو و بر پدران تو؛ سلام بر تو و بر فرزندانت؛ سلام بر تو و بر دوستانت

 گواهى دهم كه براستى تو برپاداشتى نماز را و بدادى زكات را و امر به معروف و نهى از منكر كردى و تلاوت كردى قرآن را چنانچه باید و جهاد كردى در راه خدا آنطور كه شاید و شكیبا بودى بر آزار مردم در مورد (كار)خدا تا مرگت فرا رسید.

 آمده‌ام به درگاهت براى زیارت درحالیكه عارفم بحق تو ودوست دارم دوستانت را ودشمنم بادشمنانت.

پس شفاعت مرا بنما در پیشگاه پروردگارت

خدا چراغی به اوداد

روز قسمت بود خدا، هستی را قسمت می کرد خدا گفت :
 
((چیزی از من بخواهید هرچه که باشد شما را خواهم داد سهم تان را ازهستی طلب کنید زیرا خدا بسیار بخشنده است . ))وهرکه آمد چیزی خواست یکی بال برای پریدن ودیگری پایی برای دویدن، یکی جثه بزرگ خواست وآن یکی چشمانی تیز . یکی دریا را انتخاب کرد و یکی آسمان را. در این میان کرمی کوچک جلو آمد وبه خدا گفت :
 
 ((خدایا من چیز زیادی از این هستی نمی خواهم نه چشمانی تیز و نه جثه ای بزرگ نه بالی و نه پایی نه آسمان و نه دریا تنها کمی از خودت، تنها کمی از خودت به من بده ))     

 لطفا به ادامه مطلب توجه فرمایید

ادامه نوشته

السلام عَلیکَ یا علی بن موسی الرضا علیه السلام

      

تا به حال نتوانسته ام از وصفت چیزی بگویم

شاید کسی هم نتواند... ولی من حقیرتر از آنم که مولا جان نامت را ...

اما این بار بهانه ای پیدا شد و آن اینجا بود

نمی توانم راستش... دستانم تاب آن را ندارد تا نام مبارکت را بر کاغذ آورد حتی نمی توانم حس کاغذ را بفهمم باز هم کاغذ...!!

همیشه نامت بوده است، همواره درگاهت را مأمن ما قرار دادی در اینجا در این سرزمین فقط آستان مبارکت هست که تپش قلب های مضطرمان را التیامیست

به درگاهت آمده ام برای گدایی،آخر جز گدایی تو ای عزیز کاری ندارم .

دستان خالیم را می بینی ؟؟!! می دانم که اینجا خانه ی اول وآخر است.

من نه دنیا را می خواهم نه آخرت

من تنها حب تو را از این کره خاکی می خواهم،حب شما حب خدا را به ارمغان می آورد...

مولا جان من شرمسارم حتی ساده ترین کارها را از تو دارم

آن وقت چگونه توانم برای نگین هستی چیزی نگارم!!؟

نور خدا...شعاع نور... شیعه

با سلام خدمت تمامی دوستان

فکر می کنم این احادیث علاوه بر زیبایی جواب برخی از دوستان هم باشد. اگر کمی تامل کنیم به نتایج خوبی می رسیم

الف) ابن عباس از امیر المومنین (ع) نقل کرد که آن حضرت فرمودند:

از فراست و زیرکی مومن حذر کنید که او با نور خدا می نگرد. ابن عباس گفت: یا امیر المومنین چگونه با نور خداوند عزوجل می نگرد؟

حضرت(ع)  فرمودند:بخاطر اینکه ما از نور خدا خلق شدیم و.....

لطفا به ادامه مطلب توجه بفرمائید 

ادامه نوشته

حضرت آدم (ع)  <اسماء>

امام صادق (ع) فرمودند:

همانا خداوند تبارک و تعالی,اسماء همه حجتهای خود را به آدم تعلیم داد.سپس آنهارابه ملائکه عرضه کرد(درمعرض ملائکه قرارداد),درحالیکه ایشان ارواح بودند(آن اسماء درقالب روح در آمده  بودند).سپس خداوند فرمود:

ای ملائک به اسماء ایشان مرا آگاه کنید اگر راست میگویید که شما بخاطر تسبیح و تقدیستان به خلافت در زمین،محقتر از آدم هستید. ملائکه عرضه داشتند : منزهی تو، بجز آن چیزکه تو به ما تعلیم دادی به چیز دیگری علم  نداریم همانا تویی بسیار عالم و حکیم.

                         لطفاً به ادامه مطلب مراجعه کنید ...

ادامه نوشته

ولایت

حتی پذیرش کلمة توحید یعنی لااله الا الله(که قلعه امان ازعذاب الهیست) مشروط به شرط ولایت اهل بیت است                                         "حدیث سلسلة الذهب"

یا مولانا

امام مهربانم..
شب است و سرمای زمستان آرام آرام در تنهایی تاریکم می بارد

تابش آسمانیت را در بودن لرزانم بتابان

بی شما دیگر تاب زندگانی نیست.....

فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی

که جز ولای توام نیست دست آویز

انتظار...!!؟

شاید آن روز که سهراب نوشت:

"تا شقایق هست زندگی باید کرد"

خبری از دل پر درد گل یاس نداشت

باید این طور نوشت:

هر گلی هم باشد،چه شقایق چه گل پیچک یاس تا نیاید

مهدی(عج)

زندگی دشوار است

حب علی(ع)

 

خداوند در حدیث قدسی فرمودند :
به عزّت و جلالم سوگند، اگر عبادت ثقلین کنی ،
و علی علیه اسّلام رادوست نداشته باشی، در قیامت تورا با بی آبرویی به جهنم می اندازم!

مدد ز غیر تو ننگ است، یا علی علیه اسّلام مددی!

دل تو، کجاست؟

دل تو، کجاست؟

هنده، در کاخ یزید است،ملکه است،

ولی دل او در خانه فاطمه(س) و مبلغ ولایت!

جعده،در خانه امام حسن(ع) است،

ولی دل او در کاخ یزید، و قاتل ولایت!

 دل تو، کجاست؟؟؟ همانجائی!!!

ما درون را بنگریم و حال را                  نی برون را بنگریم و قال را

اویس قرن، پیغمبر(ص)

 را ندیده، شترچران است!

ولی پیامبر(ص) می فرماید:

برادر من است! بوی بهشت می دهد! مستجاب الدّعوه است!

اطراف پیامبرند! اهل ضلالت، و طاغوت!

آری، مهّم اینست که: دل تو کجاست؟؟؟ نه این که در کجائی؟ 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

خداوند خانه خود را آفرید، و زمین را زیر خانه خود گستراند!

زمین خانه ی خدا، به خود بالید!

خطاب شد: چرا در مقابل زمین کربلا کرنش نکردی؟

در روی تو کفّار را قرار می دهم!

آری، هر کس در مقابل ولایت کرنش نکند، گرفتار کفّار خواهد شد!

خروس خوان عشق را پیغامبری سر داد 

جمع بودیم تا شاید زمزمه های عشقمان را کسی پاسخ دهد...

کلام ها شاید باید نوری می شدند که از دل هایمان از هدیه ای که خدای عزیز در وجودمان به ودیعه

گذاشته بود نفوذ می کرد ؛ نفوذی سرشار از....

دستهایمان را به هم دهیم ،شاید این بار نجواهای وجودمان به فریاد مبدّل شود

تا  لا اقل وجودمان را بلرزاند.