بنام آنکه نامش آرام بخش دلهاست

ضمن گرامیداشت روز بزرگداشت شیخ صدوق بی مناسبت نیست به شرح حال وی که یکی از بزرگترین مرزبانان حماسه جاوید و خدمتگزاران مکتب اهل بیت (ع ) و شاخص ترین دانشمندان جهان اسلام که عمر خود را در راه خدمت به فقه و حدیث شیعه و پاسداری از فرهنگ مهدویت صرف کرد، بپردازیم.

پس از گذشت 10 قرن از وفات این محدث بزرگ , برکات آثار و خدماتش باعث شده تا 15 اردیبهشت را به عنوان روز بزرگداشت شیخ صدوق نامگذاری کنند. نگاهی گذرا داریم به زندگانی پربرکت صاحب یکی از بزرگترین کتب معارفی شیعه بیندازیم و درباره خدمات وی به آستان مقدس امام زمان (عج ) خوشه ای برچینیم .
شیخ صدوق رحمت الله علیه یکی از برجسته ترین چهره های درخشان علم و فضیلت است که نزدیک به عصر زندگانی ائمه علیهم السلام می زیست و با جمع آوری روایات اهل البیت (ع ) و تالیف دهها کتاب نفیس و گرانبها , خدمات ارزنده و کم نظیری به اسلام و تشیع نمود.

آشنایی با زندگانی چنین شخصیتی که زحمات طاقت فرسا و خدمات بی وقفه اش , حیات معارف تشیع و احکام شریعت نبوی را بیمه کرد , می تواند برای ملت ما بویژه نسل جوان , آگاهی بخش , امیدآفرین و زندگی ساز باشد.

زندگینامه شیخ صدوق

محمدبن علی بن حسین بن بابویه قمی مشهور به « شیخ صدوق » در سالهای 306 یا 307 هجری قمری در خاندان علم و تقوی در شهر مذهبی قم دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش علی بن حسین بن موسی بن بابویه از علما و فقهای بزرگ زمان خود بود.
گرچه در آن روزگار , عالمان و محدثان بسیاری در قم می زیسته اند ولی پرچم هدایت و مرجعیت بر دوش این عالم عابد و محدث زاهد یعنی علی بن بابویه (پدر شیخ صدوق ) بوده است . او دکه ای کوچک در بازار قم داشت و از طریق کسب و کار و در نهایت زهد و عفاف , امرار معاش می نمود و در ساعاتی دیگر از روز در منزل خود به تدریس و تبلیغ احکام و نقل روایات می پرداخت .
جلالت شان و منزلت این عالم ربانی تا بدان پایه رسید که امام حسن عسگری (ع ) طی نامه ای , او را با لقب « شیخ » , « فقیه » و « معتمد » مورد خطاب قرار داده و توفیقات او را برای کسب رضای پروردگار درخواست کرد.
در این نامه امام حسن عسگری (ع ) دعا می فرمایند که خداوند در نسل علی بن بابویه , اولاد صالح قرار دهد.
امام معصوم خطاب به این فقیه می نویسند : « اما بعد اوصیک یا شیخی و معتمدی و فقیهی اباالحسن علی بن الحسین القمی و فقک الله لمرضاته و جعل من صلبک اولادالصالحین برحمته ... »
« ای فقیه مورد اعتماد من علی بن الحسین قمی که خداوند ترا به کارهای مورد رضایتش توفیق دهد و از نسل تو اولاد صالح بیافریند... »
عمر بابرکت علی بن بابویه از پنجاه می گذشت و او هنوز فرزندی نداشت , لذا نامه ای را از طریق حسین بن روح نوبختی (سومین نایب خاص امام زمان علیه السلام ) برای حضرت ولی عصر(عج ) فرستاد.
و از ایشان درخواست نمود تا ایشان از خدا بخواهد که خداوند فرزندی صالح و فقیهی خدمتگزار به او عطا نماید. پس از چندی , درخواست او اجابت شد و خداوند به او , « محمد » را عطا کرد که در تاریخ , « شیخ صدوق » نام گرفت .
شیخ صدوق روزگار طفولیت و سنین جوانی را در دامان علم و فضیلت و تقوای خانوادگی اش سپری کرد و تحت تعلیم و تربیت پدر قرار گرفت , به گونه ای که به لحاظ تیزهوشی و حافظه فوق العاده قوی در مدتی کوتاه به قله های بلندی از کمالات انسانی دست یافت و توانست در کمتر از بیست سالگی , هزاران حدیث با سلسله سند آنها را حفظ نماید و از همه مهمتر به آنها عمل نماید.
یکی از حوادث مهم دوران زندگی شیخ صدوق , روی کارآمدن سلسله ایرانی نژاد و شیعه مذهب « آل بویه » بود که بر بخش بزرگی از ایران , عراق و جزیره العرب تا مرزهای شمالی شام فرمان می راندند. وی در این هنگام از قم به ری آمده و به درخواست « رکن الدوله دیلمی » در آنجا رحل اقامت گزید. به نظر می رسد علت اصلی این دعوت و عزیمت , خلایی بوده که پس از هجرت شیخ کلینی از ری به بغداد و سپس رحلت او پیش آمده بود و در حقیقت , وجود شیخ صدوق در ری می توانست منشا برکات فراوان باشد.

غروب خورشید

شیخ صدوق سرانجام پس از عمری تلاش و تحقیق در سنگر پاسداری از حریم تشیع و فقه اهل البیت (ع ) در سال 381 هـ . ق در 75 سالگی دعوت پروردگار خویش را لبیک گفت و در شهر ری , در جوار رحمت بی منتهای او جا گرفت .
این محل سپس به نام « ابن بابویه » به یکی از قبرستانهای کهن و دیرین منطقه ری تبدیل شد که افراد وصیت می کردند , پیکرشان در کنار این عالم بزرگ که حق بزرگ وی به اسلام و مسلمین غیرقابل انکار است , دفن شوند. این آرامگاه در طول تاریخ , همواره زیارتگاه مسلمانان بوده و قبر منورش محل استجابت دعای مومنان گردیده است .
گرچه در طول تاریخ , این آرامگاه همواره مورد احترام شیعیان بوده ولی حادثه ای که در سال 1238 هـ . ق اتفاق افتاد , عظمت و اعتبار صدوق را در نزد زائران حرمش بیشتر معلوم کرد و ارادت آنان را نسبت به وی دوچندان کرد.
صاحب « روضات الجنات » نقل می کند که در زمان فتحعلی شاه , در سال 1238 هـ . ق باران زیادی بارید که بر اثر آن , اطراف مزار شریف شیخ صدوق فروکش کرد و شکافی در کنار آن پدید آمد. مومنان در پی اصلاح برآمدند و هنگام تعمیر به سردابی که جسد شیخ در آن مدفون بود , رسیدند. وقتی که وارد سرداب شدند , جسد را سالم یافتند که آثار رنگ حنا هنوز بر ناخنهای وی باقی بود. این خبر به سرعت در تهران پیچید تا آنکه فتحعلی شاه قاجار نیز از آن مطلع گشت و دستور داد تا سرداب را نپوشانند تا او شخصا جسد را ببیند. شاه و همراهان وی در محل حاضر شدند و به همراه جمعی از بزرگان و علما به سرداب وارد شدند و همگی جسد را سالم مشاهده کردند. آنگاه دستور دادند تا سرداب را بپوشانند و پس از آن دستور تعمیر و تجدید بنای بقعه را صادر کرد.


چند نمونه حدیثی

 ذکر چند حدیث از کتب شریف آن فقیه حدیث شناس  :

1 ـ کمال الدین 290,2 :
امام پنجم علیه السلام فرمودند : « گویا یاران حضرت مهدی (عج ) را می بینم که همه چیز و همه کس در اطاعت آنانند , حتی حیوانات وحشی , زمین و پرندگان آسمان , تا آنجا که گوشه ای از زمین بر گوشه ای دیگر افتخار می کند که امروز یکی از یاران قائم (عج ) برروی من پای گذاشته است ! »
2 ـ کمال الدین 162,2 :
امام عصر علیه السلام فرمودند :
« برای تعجیل فرج من بسیار دعا کنید که گشایش امور شما در آن است . »
3 ـ عیون الاخبار 59,2 :
رسول اکرم (ص ) فرمودند :
« قیامت برپا نشود تا قائم برحق ما , قیام کند و این قیام زمانی که خداوند اذن دهد صورت می گیرد. هر که از او (عج ) پیروی کند نجات یابد و هر که تخلف از وی نماید , نابود شود.